یادداشتهای یک خوری

دست نوشته ها

یادداشتهای یک خوری

دست نوشته ها

غربت

می گویند سفر آدم را پخته می کند، اما نمی گویند که غربتش آدم را می سوزاند،انسان تا وقتی که طعم غربت را نچشیده نمی داند غم غربت و سنگینی و فشارش چقدر شکننده است؛

و آنگاه که غربت همراه با تنهایی باشد دیگر شدیدتر از قبل انسان را دچار دلتنگی می کند، دلتنگی هایی که جز با گریه و اشک این یاور همیشگی انسان نمی توان کمی خود را سبک کرد.

غربت سخت است و عادت به غربت سخت تر ، ولی حداقل ثمره ی غربت این است که آدم نگاهش نسبت کسانی که سالها در غربت بوده اندو با تمام مشکلاتِ همیشگی آن دست و پنجه نرم کرده اند ، عوض می شود.

ولی خب در این دنیای گذران که همه چیزش در حال گذره، غربتش نیز می گذرد.

شاید تنها کاری که باید بکنیم این است که با غربت کنار بیاییم ودر مقابل خطرات آن صبر پیشه کنیم تا شکننده نشویم. خود را به جایی وصل کنیم که تنهایی و دلتنگیمان تسکین یابد.