یادداشتهای یک خوری

دست نوشته ها

یادداشتهای یک خوری

دست نوشته ها

حرص

بیشتر مردم می گویند حرص بد است. ولی من میگویم حرص هم می تواند خوب باشد!!

آنگاه که انسان بدبختی های هم نوعان خویش را می بیند؛

گرفتاری های بی نوایان را مشاهده می کند ؛

کم درآمدی کسانی را که بی پولی نگذاشته است و نمی گذارد مدارج عالی علمی را طی کنند ؛

واز همه مهمتر افراد تهی دست و فقیری را می بیند که به خاطر بی پولی هنگام مریضی محکوم به مرگ می شوند؛

آنگاه که می بیندبعضی ها راه استفاده از پول زیاد را یاد نگرفته اند؛

آنگاه که در جلو چشمان خودش این نعمت الهی بیجا مصرف می شود؛

آنگاه که می بیند بعضی ها بنده آن شده اند؛

آنگاه که دردی را می بیندکه تنها مرهمش پول است؛

آنگاه می داند که در این دنیا بی پولی چه معنایی دارد؛

پس داشتن پول آن هم خیلی زیاد ، زیادتر از آنچه بتوان متصور شد؛

آن قدر که بشود دردی را تسکین داد؛

مریضی را از دلهره بی پولی نجات بخشید؛

جوانی را آموزش داد؛

بدهکاری را خلاصی بخشید؛

بی کاری را مشغول کرد؛

هنرمندی را فرصت داد تا استعدادهایش را شکوفا سازد؛

و خلاصه اینکه استعداد بالقوه ای را با این چرک کف دست بالفعل کرد؛

حرصِ پولداری آرزوی بدی نیست؛

در دنیایی که درست است ، اگر پولدار باشی نمی توانی همه چیز را داشته باشی؛

ولی اگر کف دستت چرکین نباشد در واقع هیچ نداری؛

دنیایی که بسیاری از فسادها و مشکلاتش از دومنبع سرچشمه می گیرد: " پول زیاد" ، " فقر زیاد"

پس ، آرزوی پولداری از خالق و تلاش در این راه با هدفی والا

برای تسکین دردی از اجتماع فکر اشتباهی نیست . پس حرص هم میتواند خوب باشد ، اگر ما بخواهیم.